جشن بالنها در کاپادوکیه ترکیه
- سایر موارد
غارها و صخرههای عجیب و غریب کاپادوکیه تنها جاذبه گردشگری این منطقه نیستند. مسافران همچنین با فرصتی برای تحسین مناظر محلی از یک سبد بالن هوای گرم جذب میشوند. تعداد زیادی شرکت وجود دارند که بالون سواری را در دره سازماندهی میکنند و بنابراین قیمتها نسبتاً رقابتی هستند. من و دیما نمیتوانستیم چنین فرصتی را از دست بدهیم و بنابراین فوراً پرواز خود را رزرو کردیم.
معمولاً بالنهای هوای گرم قبل از طلوع خورشید پرتاب میشوند. ما اولین صبح خود را با هلیکوپتر RC خود و نه با بالون هوای گرم عکسبرداری کردیم. صدها نفر از آنها را به طور همزمان از گوشههای مختلف دره تماشا کردیم. چه منظره دیدنی! حتی وقتی از زمین به آن نگاه کنید، نه از هوا… خوب، وقتی به تور مجازی امروز ما نگاهی بیندازید، خودتان آن را،.
دومین پرتاب بالن هوای گرم معمولاً در هنگام غروب اتفاق میافتد، اگر آب و هوا اجازه دهد. آن روز هوا قابل قبول بود. در راه بازگشت به هتل متوجه گروهی از مردم شدیم که چند بالون هوای گرم را برای بلند شدن آماده میکردند. پرواز ما برای صبح روز بعد برنامه ریزی شده بود، اما میل به بالا رفتن وجود داشت. در یکی از سبدها اتاقی برای ما وجود داشت، بنابراین پس از یک مذاکره کوتاه با یک مدیر، در دستورالعملهای قبل از پرواز به گروه ملحق شدیم.
برای من، این دومین مبارزه با بالون در زندگی من بود. اولین مورد من در میانمار بود، زمانی که دره باگان را فیلمبرداری کردیم و آن را به عنوان یک ماجراجویی دلپذیر و سرگرم کننده به یاد آوردم. پرواز دوم میتوانست آخرین پرواز من باشد…
مشکلات در حین پرتاب شروع شد. باد در هنگام برخاستن شدیدتر شد. سبد ما بهجای یک صعود آهسته چند متری پرواز کرد و واقعا محکم به زمین برخورد کرد. خلبان ما بلافاصله همه مشعلها را روشن کرد و سرانجام بالون بلند شد. با این حال یک مشکل جدید وجود داشت: باد ما را به سمت درختی نزدیک برد. گردشگران در مرکز سبد از ترس جیغ میکشیدند. ما نتوانستیم از برخورد جلوگیری کنیم، اما خوشبختانه شاخههای درخت به دیوارههای سبد برخورد کردند و به سطح بالون هوای گرم ما آسیبی وارد نکردند.
هیچ شگفتی دیگری در طول صعود وجود نداشت. با این حال، خیلی زود متوجه شدیم که تمام نقاط دیدنی این دره زیبا از مسیر ما دور هستند. از خلبانمان پرسیدم قضیه چیست؟ گفت ظاهراً هوای شدیدی ما را گرفته و نمی تواند ما را از آن خارج کند. در حدود نیم ساعت خلبان به مسافران گفت که برای فرود آماده شوند و به ما هشدار داد که یک فرود سخت خواهد بود. دستورالعمل فرود مستلزم آن بود که مسافر باید به کف سبد برود و با گرفتن یک طناب و فشار دادن پاهایش به دیواره داخلی سبد، خود را به خوبی ایمن کند.
خیلی محکم به زمین خوردیم. سپس دوباره آن را زدیم. سپس سبد ما برگردانده شد و به داخل یک مزرعه کشیده شد. این خیلی ناخوشایند بود. سرانجام خلبان ما توانست بالون را پایین بیاورد و کشیدن متوقف شد. شروع به بالا رفتن از سبد کردیم که به آرامی از شوک رها میشدیم.
اکثر مسافران، گردشگران سالخورده ژاپنی بودند. ممکن است ترجمه ضعیف دستورالعملهای قبل از پرواز بوده باشد یا شاید آنها به سادگی کاپیتان ما را نادیده گرفته باشند، اما در نتیجه یکی از خانمها با چندین استخوان شکسته شد: او در هنگام فرود از سبد به بیرون پرتاب شد زیرا خودش را ایمن نکرد. به اندازه کافی.
خانم به بیمارستان منتقل شد. و روز بعد تقریباً نیمی از اپراتورهای بالن هوای گرم پروازهای خود را به دلیل باد شدید لغو کردند. با این حال، رزرو ما شب قبل از پرواز تأیید شد و تصمیم گرفتیم دوباره از شانس خود استفاده کنیم.
صبح روز بعد در یک میدان پرتاب کوچک در چند کیلومتری هتلمان ایستادیم. اعضای خدمه زمینی به این سو و آن سو میدویدند و بالنها را برای برخاستن آماده میکردند. گروه ما با کاپیتان، مردی میانسال بزرگ آشنا شد. هنگامی که دستورالعملهای اصلی قبل از پرواز به پایان رسید، من و دیما به کاپیتان خود نزدیک شدیم و اجازه گرفتیم تا در طول پرواز از سبد عکس برداری کنیم. در ابتدا کاپیتان ما چندان مشتاق ایده ما بهنظر نمی رسید، اما ناگهان او پرسید:
“آیا چند ماه پیش با هلیکوپتر RC بر فراز معابد باگان در میانمار پرواز نکردید؟”
“بله ما انجام دادیم”
“آه، روسهای دیوانه! من شما را آنجا دیدم! به شما اجازه میدهم از سبد شلیک کنید.”
چه تصادفی! تنها 6 خلبان بالن در میانمار وجود داشت و بیش از صد خلبان در کاپادوکیه وجود دارد. ما خوش شانس بودیم که با کسی برخورد کردیم که ما را در آن طرف دنیا در محل کار میدید!
پرواز دوم ما بسیار جالبتر از پرواز اول بود. من و دیما یک ویدیوی کوتاه دربارهٔ تورمان در بالای دره گرفتیم.
اما فرود دوباره به دلیل باد شدید سخت شد. کاپیتان ما به مسافران هشدار داد که برای برخورد شدید آماده باشند. همه خیلی محکم نگه داشتند، بنابراین هیچ تلفاتی نداشتیم. به دنبال یک سنت قدیمی هوانوردی، همه ما یک لیوان شامپاین در محل فرود خوردیم.
و اکنون اجازه دهید چند حقایق جالب دربارهٔ کاپادوکیا به اشتراک بگذارم.
یکی از مناطق تاریخی ترکیه «کاپادوکیا» به معنای «سرزمین اسبهای زیبا» نام دارد. اینجا جایی است که ایرانیان باستان برای سواره نظام داریوش اول، پادشاه ایرانی اسب پرورش میدادند.
کاپادوکیه در فلات آناتولی حدود 1000 متر بالاتر از سطح دریا و در مرکز این کشور قرار دارد. این منطقه به خاطر تعدادی از نقاط دیدنی واقعا منحصربفرد ترکیه مشهور است. مناظر آتشفشانی فوقالعاده، شهرهای زیرزمینی باستانی و صومعههای صخرهای وجود دارد. پارک ملی گورمه و غارهای کاپادوکیه به درستی بخشی از میراث جهانی یونسکو شد.
کاپادوکیه از دوران باستان شناخته شده است. در طول قرن اول پس از میلاد مسیحیان مجبور به فرار از آزار و شکنجه شدند و کاپادوکیه ثابت کرد که بهترین مکان “مخفیگاه” است: ابتدا جوامع مسیحی سکونتگاه ها، کلیساها و کل شهرهای خود را در ماسه سنگهای نرم کوههای محلی حک کردند.
در سال 1963 باستان شناسان یکی از شهرهای صخرهای درینکویو را پیدا کردند. طول کل محلههای مسکونی، انبارها، گالریهای زیرزمینی و تونلهای آن از 30 کیلومتر فراتر رفت. کل فضا هفت فروشگاه (85 متر) عمق داشت و میتوانست تا 20 هزار نفر را در خود جای دهد… هنگام شب، مسیحیان کاپادوکیه به سکونتگاههای کنده کاری شده خود عقب نشینی کردند و مشعلهایی روشن کردند. با نگاهی به صخرههایی که به طور مرموزی از درون میدرخشند، مردم محلی این منطقه را “سرزمین پری ها” نامیدند و به موجودات جادویی فکر میکردند و نه مسیحیان که در کوهها زندگی میکردند.
چندین شهرک اصلی تا روزگار مدرن باقی مانده اند. علاوه بر این، طبق افسانه، بیش از پانصد کلیسا وجود دارد که در آن رسولان پیتر و پولس موعظه میکردند. امروزه بخشی از کاپادوکیه که بین شهرهای نوشهیر، اورگوپ و آوانوس امتداد یافته است، منطقهای از پارک ملی و موزه روباز به نام «گورمه» است.
کاپادوکیا علاوه بر مکانهای دیدنی پنهان در زیر زمین، بهخاطر مناطق زیبای خود که در سطح زمین قرارگرفتهاند، مشهور است. شکل گیری چشم انداز بیش از 60 میلیون سال طول کشید. تلاش مستمر نیروهای طبیعی متضاد منجر به فورانهای آتشفشانی شد که قبل از شروع دوره فرسایش زمین را با توفها و سایر پدیدههای زمین شناسی پوشانده بود.
سپس آب و هوای قارهای با نوسانات ناگهانی و شدید دما به تصویر کشیده شد و صخرهها را به هم زد و همه چیزهایی را که مادر طبیعت «غیر ضروری» میدانست، از بین برد. آب کار را تمام کرد؛ و در نتیجه ما ستونهای سنگی معروفی داریم که شبیه قارچها، مخروطها و اهرام با عجیبترین شکلها هستند.
گفته میشود که ظاهر فرازمینی مناظر کاپادوکیا الهامبخش جورج لوکاس برای خلق سیاره بیابانی تاتوئین برای فیلم حماسی «جنگ ستارگان اپیزود چهارم: یک امید جدید» شد. اگرچه آنها فیلم را در اینجا فیلمبرداری نکردند، اما کاپادوکیا هنوز یک مکان واقعا شگفت انگیز است. کاپادوکیا اغلب به عنوان «دنیای گمشده» و «سرزمین مناظر قمری» شناخته میشود. در طول فصل اوج دهها بالون هوای گرم بر فراز کاپادوکیه بلند میشوند تا بازدیدکنندگان از منظره دیدنی ترکیه از هوا لذت ببرند.
تور مجازی ما متشکل از پانورامای هوایی کروی به شما فرصتی مشابه (یا حتی بهتر) میدهد. خوش آمدید!
عکس های استانیسلاو سدوف و دیمیتری مویزینکو