سفر به قطب شمال

سفر به قطب شمال

بیش از صد سال است که دربارهٔ فتح قطب شمال اختلافاتی وجود دارد. همه چیز در نیمه دوم قرن هجدهم آغاز شد و در آغاز قرن بیستم به اوج خود رسید، زمانی‌که در یک هفته آمریکایی ها، فردریک آلبرت کوک و رابرت ادوین پیری، هر دو ادعا کردند که به قطب شمال رسیده اند. اولی ادعا کرد که در 21 آوریل 1908 به قطب شمال رسیده است، درحالی‌که دیگری ادعا می‌کند که در 6 آوریل 1909 به قطب شمال رسیده است. اما هیچ یک از آن‌ها هرگز نتوانسته اند شواهد قطعی برای اثبات این واقعیت ارائه دهند. ظاهراً هیچ یک از آن‌ها در واقع به قطب شمال نرسیدند و تنها دلیلی که سعی کردند خلاف آن را ثابت کنند، عدم تمایل آن‌ها به دادن پیروزی به دیگری بود.

در قرن بیستم رسیدن به قطب شمال به نوعی ورزش تبدیل شده است. بیش از صد سال است که این کشور به هر طریقی فتح شده است: با پرواز یک بالون هوای گرم، یک دایریجبل و یک هواپیما. با گرفتن یک زیردریایی هسته‌ای و یک یخ شکن هسته ای؛ با چتربازی و حتی با کاوش در خودروهای تحقیقاتی عمیق «میر».

در دهه‌های 1970، 80 و حتی 90 تمرکز از استفاده از فناوری به چالش کشیدن قدرت فردی و توانایی فرد برای غلبه بر مشکلات فزاینده تغییر کرده است: در سال 1978 نائومی اومورا (ژاپن) اولین‌بار بود که به‌تنهایی با سورتمه سگ به قطب شمال رسید. در سال 1979 اولین تیم اسکی که به قطب شمال رسید، تیمی از اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال 1986 یک تیم بین المللی سورتمه سگ برای اولین‌بار بدون پشتیبانی هوایی به قطب رسید. همچنین اولین‌بار بود که یک زن در تیم بین المللی قطب شمال حضور داشت. در همان سال ژان لوئی اتین فرانسوی اولین کسی بود که تنها با اسکی به قطب شمال رسید. در سال 1994 بورگه اوسلند نروژی برای اولین‌بار با اسکی تنها و بدون پشتیبانی به قطب شمال رسید. در سال 1999 یک تیم بین المللی از غواصان در اکتشاف غواصی در عرض جغرافیایی 90 درجه موفق شدند.

امروزه رسیدن به قطب شمال بسیار ساده‌تر است. در طول تابستان کوتاه قطب شمال، یخ شکن روسی “50 Let Pobedy” (ترجمه شده به عنوان “50 سال پیروزی”) سه سفر رفت و برگشت را انجام می‌دهد و گردشگران را از مورمانسک به “بالای جهان” می‌برد. هر سفر دو هفته طول می‌کشد – علاوه بر “تاج زمین”، همچنین گردشگران را با مجمع الجزایر سرزمین فرانتس یوزف آشنا می‌کند.

صادقانه بگویم، هرگز تصور نمی کردم که علاقه مند باشم با یک یخ شکن هسته‌ای به قطب شمال سفر کنم. من معمولاً دنبال سوژه‌های رنگارنگ غنی هستم که فقط در عکس‌های پانوراما چند ردیفه پیچیده به تصویر کشیده می‌شوند. و قطب شمال را می‌توان به عنوان “سکوت سفید” توصیف کرد:-) هر چقدر هم که عجیب به‌نظر برسد، همین ایده مرا متقاعد کرد که واقعاً این کار را انجام دهم. فکر کردم: “این کاملاً یک چالش است! بسیاری از عکاسان آنجا می‌توانند عکس‌های زیبایی از گرند کنیون در یک روز آفتابی بگیرند، اما چند نفر از آن‌ها می‌توانند حداقل چند عکس خوب از قطب شمال تهیه کنند؟” با اولگ گاپونیوک تماس گرفتم و به او پیشنهاد دادم که در این سفر من را همراهی کند. او از این ایده خوشش آمد و فرصتی را دید که برای اولین‌بار در تاریخ کاری در قطب شمال انجام دهد – گرفتن عکس‌های پانورامای هوایی از یک هلیکوپتر. با این حال Rosatomflot (ناوگان اتمی روسیه) نتوانست برنامه سفر تابستانی خود را تغییر دهد تا به اولگ اجازه دهد بازدید از قطب شمال را در برنامه شلوغ خود قرار دهد. “آندری، آیا به من لطف می‌کنی؟” او به من زنگ زد: “دوربینم را به تو می‌دهم و طرح کلی چیزی را که می‌خواهم عکاسی کنی، ترسیم می‌کنم. تنها کاری که باید انجام دهی این است که دکمه را فشار داده و چند پانورامای کروی بگیری.”

و آنجا من سوار بر یخ شکن بودم، پس از برداشتن 60 کیلوگرم از تجهیزات خودم و اولگ، عرق را پاک می‌کردم و سعی می‌کردم بفهمم کجای جهنم هستم. یخ شکن روسی “50 Let Pobedy” یک هیولا بزرگ قرمز و سیاه و یکی از مدرن‌ترین و قدرتمندترین کشتی‌های جهان است. این در سال 2007 ساخته شد، اما هر خط و جزئیات به شما می‌گوید: “من در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده ام.” صادقانه بگویم، واقعاً تأثیر قوی روی شما می‌گذارد و زمانی‌که می‌بینید این کشتی از یخ عبور می‌کند، قوی‌تر می‌شود. تکه‌های یخ به ضخامت یک متر را می‌شکند انگار که پوسته تخم مرغ هستند!

برای مشاهده پانورامای کروی از یخ شکن «50 Let Pobedy» روی تصویر کلیک کنید

برای مشاهده پانورامای کروی از یخ شکن «50 Let Pobedy» روی تصویر کلیک کنید

چشمگیرترین چیز این است که با چه سرعتی از میان یخ‌ها عبور می‌کند. نتونستم مقاومت کنم و ویدیو گرفتم که معمولا این کار رو نمیکنم.

شما هرگز نمی توانید لرزش کشتی را درحالی‌که مسیر خود را از طریق یخ باز می‌کند و صدای خراش آن را فراموش کنید. به‌نظر می‌رسید که این احساسات تمام بدنم را سوراخ کرده بود. یک استخر شنا در کشتی وجود داشت که در نزدیکی موتورخانه قرار داشت. بنابراین در حین غواصی حتی بیشتر احساس “ارتباط” با هیولای آهنی کردید. یک احساس کاملا غیر معمول – من آن را به شدت توصیه می‌کنم.

اما بیایید به ابتدای سفر خود برگردیم. در کنار ما در اسکله یک ناو هواپیمابر “ادمیرال کوزنتسوف” وجود داشت. در عرشه می‌توان یک نقطه زرد و اقداماتی را در اطراف آن مشاهده کرد.

ناو هواپیمابر «ادمیرال کوزنتسوف»

فقط در خانه با نگاه کردن به عکس هایم متوجه شدم که یک جرثقیل سقوط کرده است. و مانند داستان معروف، چند مرد دور آن ایستاده بودند و سر خود را می‌خارانند و با اشتیاق به رئیس خود نصیحت می‌کردند.

سقوط جرثقیل

شاید این فرصتی برای رئیس آن‌ها بود که موجودیت بیهوده بندر را تکان دهد، زیرا 6 ساعت بعد، وقتی دو قایق موتوری ما را از اسکله کشیدند و ما به سمت خروجی خلیج کلا حرکت کردیم، تعداد تماشاگران اطراف جرثقیل. کاهش پیدا نکرد و هیچ کاری برای رفع مشکل انجام نشد.

بندر

بنابراین، پس از گشت و گذار صبحگاهی در اطراف مورمانسک، بازدید از یخ‌شکن «لنین» و هیاهوی عبور از اتمفلوت امنیتی شدید و یافتن کابین‌هایمان، همه در یک سالن سخنرانی جمع شدیم تا با خدمه خود ملاقات کنیم.

ملاقات با خدمه

آنها به ما گفتند که یک نفر چند دقیقه می‌تواند در آب یخ زده زنده بماند و چگونه لباس بقا بپوشد.

کت و شلوار گاوصندوق

و در اینجا کاپیتان ما افسران خود را روز بعد در مهمانی به اصطلاح کاپیتان معرفی می‌کند.

افسران

سفرهای دریایی قطب شمال جمعیت نسبتاً رنگارنگی را به خود جلب می‌کند. این تنوع ممکن است دلیلی باشد که سازمان دهندگان سعی می‌کنند گردشگران را بر اساس تعداد سفرهای دریایی که یخ شکن در تابستان کوتاه قطبی انجام می‌دهد، در سه گروه دسته بندی کنند: گروه غربی (بیشتر آمریکایی‌ها و اروپایی ها)، گروه روسی (روس‌ها و اروپایی ها) و گروه چینی اخیراً تعدادی از افراد ثروتمند چینی که مایل به سفر به قطب شمال هستند، چنان رشد کرده اند که حتی ژاپنی‌های همه جا را تحت الشعاع خود قرار می‌دهند. من به تور دوم رفتم که نیمی از مسافران را روس‌ها و آلمانی‌ها تشکیل می‌دادند و نیمی دیگر را سوئیسی ها، تایوانی ها، فرانسوی‌ها و اتریشی‌ها (حدود یک تا یک و نیم دوجین نفر) تشکیل می‌دادند. همچنین تعدادی آمریکایی، کانادایی، انگلیسی، استرالیایی، ایتالیایی، بلغاری، بلژیکی، اوکراینی، مالزیایی و کره‌ای نیز وجود داشتند.

در میان اروپایی‌ها بازنشستگان زیادی وجود داشت. شما می‌توانید نگرش مسئولانه آن‌ها را نسبت به تور مشاهده کنید: آن‌ها همه چیز را از قبل برنامه ریزی کرده بودند و برای هر موقعیتی آماده بودند. جوانان زیادی هم بودند (با توجه به ظاهر و رفتارشان). چند زوج میانسال و پدر را هم با پسرانشان دیدم. اما بیشتر مردم به‌تنهایی سفر می‌کنند.

روس‌ها معمولاً به طور تصادفی به چنین توری می‌روند، اما فقط در بین روس‌ها خانواده‌های چهار نفره را می‌بینید که با همدیگر سفر می‌کنند. همچنین، روس‌ها معمولاً اولین کسانی هستند که گران‌ترین کابین‌ها را رزرو می‌کنند. و تنها پس از سوار شدن به کشتی، از خود می‌پرسند “من اینجا چه کار می‌کنم؟”

پس بالاخره به دریا رفتیم. به اطراف نگاه کردم تا با همسفران آشنا شوم و دربارهٔ انتظارات سفر آینده صحبت کنم. معلوم شد که افرادی که به قطب شمال سفر می‌کنند فیلم، کتاب و غیره تهیه می‌کنند – آن‌ها این تصور را داشتند که زندگی در یخ‌شکن به بیکاری و گرفتن عکس‌های کمیاب از خرس قطبی از عرشه خلاصه می‌شود. اما واقعیت آن چیزی نبود که آن‌ها انتظار داشتند! زندگی در کشتی در جریان بود و اکثر مسافران به ندرت وقت آزاد بین انواع مختلف فعالیت داشتند: تورهای یخ شکن، سخنرانی‌های متخصص دربارهٔ تاریخ قطب شمال و اکوسیستم، کارگاه‌های آموزشی عکاسی و غیره و همچنین تعطیلات پوزیدون، کباب کردن روی عرشه. و روی یخ، شنا در سوراخ یخ، خروج از قایق‌های “زودیاک” و فرود هلیکوپتر. و تمام آن فعالیت‌ها با چهار وعده غذایی در روز تقویت می‌شد، کاپیتان بوفه، جلسات باشگاه برای کسانی که می‌خواهند اندام خود را حفظ کنند، استخر و سونا. و البته بار با طیف گسترده‌ای از نوشیدنی‌ها و موسیقی زنده. روی یخ‌شکن کتابخانه‌ای وجود داشت که کتاب‌ها و آلبوم‌های عکس مختلفی درباره تاریخ، جغرافیا و طبیعت قطب شمال داشت. آنها همچنین به‌صورت شبانه روزی چای، قهوه و نان سرو می‌کردند. البته، مانند هر سفر دریایی، کسانی بودند که روی سخت‌ترین کارها، مانند تمیز کردن بار، تمرکز کردند. اما بقیه مسافران سعی می‌کردند در هر فعالیتی شرکت کنند. مانند هر سفر دریایی، کسانی بودند که روی سخت‌ترین کارها، مانند تمیز کردن بار، تمرکز کردند. اما بقیه مسافران سعی می‌کردند در هر فعالیتی شرکت کنند. مانند هر سفر دریایی، کسانی بودند که روی سخت‌ترین کارها، مانند تمیز کردن بار، تمرکز کردند. اما بقیه مسافران سعی می‌کردند در هر فعالیتی شرکت کنند.

شکی نیست که تمام فعالیت‌های کشتی کروز حول محور رهبر اکسپدیشن ما، یان برید، مردی با انرژی واقعاً اتمی و جذابیت بی‌پایان می‌چرخید. او به عنوان رهبر اکسپدیشن و مدیر کشتی‌های کروز اکسپدیشن، کشتی‌های اقیانوس پیما و کشتی‌های رودخانه‌ای در بیش از 115 کشور جهان بوده است. او به زبان‌های آلمانی، اسپانیایی، فرانسوی، هلندی، دانمارکی و انگلیسی مسلط است. ایان فقط چند عبارت را به زبان روسی می‌داند. او هفت بار قطب شمال را فتح کرد. اما استعداد خاص او مخاطبانش را تسخیر می‌کرد. او دارای حس شوخ طبعی همراه با تمایل به کمک، الهام بخشیدن و توضیح دادن بود. و اگر فقط می‌توانستید ببینید او چگونه حراج سنتی کروز را برگزار کرد! باید از اجرای او در دوربینم فیلم می‌گرفتم تا به عنوان یک برنامه تلویزیونی هیجان انگیز به دوستانم نشان دهم. ایان همه اطرافیانش را با انرژی‌اش پر کرد و سفر طولانی را در یک چشم به هم زدن سپری کرد.

یان برید

خشنود کردن تماشاگرانی که بیست هزار دلار برای نمایش پرداخته اند، کار بسیار سختی است. در سفر دریایی ما به طرز درخشانی انجام شد. کارکنان به سفر علاقه زیادی داشتند و به زیبایی‌های طبیعی شمال علاقه زیادی داشتند. آنها دوستانه و بسیار حرفه‌ای بودند – شما می‌توانید انگیزه آن‌ها را احساس کنید و واضح بود که بچه‌ها تمام تلاش خود را انجام می‌دهند.

جالب اینجاست که علیرغم اینکه برگزارکننده کشتی یک شرکت روسی بود، اکثر کارکنان آن را خارجی‌ها تشکیل می‌دادند (برخلاف خدمه فنی کشتی که هیچ ارتباطی با مسافران ندارند، پرسنل کروز مستقیماً با مردم کار می‌کنند و صرفاً برای آن استخدام می‌شوند. هدف). من همچنین با مالک یخ شکن نیکولای ساولیف ملاقات کردم. به گفته او زمانی بود که کارکنان کشتی از روس‌ها تشکیل می‌شدند. آنها کارگران بسیار کوشا بودند، اما از آنجایی که روس بودند، عادت بدی داشتند که بعد از کار در بار مشروب بنوشند. این کار را برای مردان جوان برای چند روز عیبی ندارد. اما پس از یک دوره طولانی نوشیدن برخی از عواقب وجود دارد. و حتی اگر این عواقب تقریباً غیرقابل توجه باشند، عملکرد کار را به طور منفی تحت تأثیر قرار می‌دهند. خارجی‌ها ارزش‌های متفاوتی دارند:

غذای داخل کشتی فراتر از ستایش بود. هر رستورانی نمی تواند چنین غذاهای نفیسی را به شما ارائه دهد که سرآشپزهای ما در شرایط چالش برانگیز درست می‌کنند. برگزارکنندگان از هیچ تلاشی برای تشکیل یک تیم بسیار با استعداد دریغ نکردند. انتخاب جدیدی از غذاهای دریایی، گوشت، غذاهای گیاهی، سالاد و دسر به‌صورت روزانه برای ما سرو می‌شد. حتی یک سرآشپز خاص مسئول شیرینی‌ها بود. من منو به عنوان سوغات سفر آوردم که علاقه زیادی را در بین مخاطبان زن برانگیخت.

برای مثال، من هرگز خرچنگ مانند این را امتحان نکرده بودم:

خرچنگ

گوشت خیلی لطیف بود ولی اسم غذا رو یادم نمیاد:

غذای خوشمزه

دسرها:

دسر

اما یک فاتح قطب شمال تنها با نان زندگی نمی‌کند. ما تعطیلات پوزئیدون را به پیشنهاد عکاس دربارمان – عفو – هنرمند اعزامی، Rainer Ulrich، اینگونه جشن گرفتیم:

جشنواره پوسیدون

البته در پایان جشن روی عرشه باربیکیو گذاشتیم.

باربیکیو روی عرشه

همراه با یخ خرس‌های قطبی آمدند.

خرس قطبی

در حقیقت، تعداد خرس‌های قطبی که در طول سفر دریایی با آن‌ها برخورد می‌کنید بسیار متفاوت است. یک سال پیش، در طول “تور چین” (با سرگئی دولیا، وبلاگ نویس معروف) خرس‌های قطبی زیادی بودند که مردم اصلاً به ظاهر آن‌ها واکنش نشان ندادند. چیزی که نمی‌توانم دربارهٔ تور ما بگویم… معمولاً با دیدن یک خرس سرعت یخ‌شکن را کاهش می‌دهد یا می‌ایستد تا به مسافران این فرصت را بدهد که حیوان را تحسین کنند و عکس بگیرند. زیباترین منظره خرس با توله‌اش است. هنگام تماشای آن‌ها می‌توانید حس زمان را از دست بدهید.

اگرچه عکس‌های دیگر اکسپدیشن‌های قطبی افراد زیادی را با «تفنگ‌های عکاسی» دوربرد نشان می‌دهند که آماده‌اند تا عکسی بی‌نقص بگیرند، اما از اینکه هیچ فردی با دوربین‌های خوب در کشتی ما نبود تعجب کردم. اصلاً دوربینی با لنز تله فوتو وجود نداشت (من هم دوربین خودم را نگرفتم، اما فقط به این دلیل که هزاران تجهیزات عکاسی دیگر برای حمل کردن داشتم). بنابراین نتیجه‌گیری زیر را گرفتم: خرس‌های باهوش به سادگی به این نتیجه رسیدند که هیچ‌کس ارزش عکس گرفتن را ندارد.

زمان گذشت و بالاخره به قطب شمال رسیدیم. کاپیتان ما معجزات مانور نشان داد و کشتی را دقیقاً در عرض جغرافیایی 90 درجه هدایت کرد. طبق ساعت من این در نیمه شب اتفاق افتاد. با این حال، زمان سفر دریایی ما برای مسافران و خدمه متفاوت بود (2 ساعت افست). و زمان را روی دوربین هایم در مسکو تنظیم کردم.

قطب شمال

پس در آن شرایط چه باید کرد؟ درست است: شامپاین بنوشید، هورای فریاد بزنید، عکس بگیرید و پرچم‌ها را تکان دهید.

پس از آن، کاپیتان ما به دنبال یک شناور یخ مناسب برای تخلیه بود. هر سال این کار به دلیل ذوب شدن فاجعه بار یخ‌های قطب شمال دشوارتر می‌شود. میانگین دمای تابستان تا 5+ درجه سانتی‌گراد افزایش می‌یابد. باد و جریان‌ها، میدان‌های یخی عظیم را به بلوک‌های یخی جداگانه تبدیل می‌کنند که به‌طور دوره‌ای در دماهای پایین‌تر دوباره با همدیگر یخ می‌زنند. به دلیل رطوبت زیاد و نوسانات دمای هوا (حدود 0 درجه) بسیار مه آلود بود. یا دقیق‌تر اون موقع از سال فقط مه بود 🙂

سرانجام، تا ظهر، کاپیتان سرانجام زمین مناسب برای تخلیه بار را پیدا کرد. آنها شروع به تخلیه تجهیزات برای یک جشن کردند. در صورت حمله خرس‌ها در امتداد محیط، نگهبانی قرار دادند. در حالی که برف هنوز تازه و دست نخورده بود چند عکس پانوراما گرفتم.

در قطب شمال

به هر حال، آب گلید برای نوشیدن بی‌خطر است، زیرا شیرین است و کاملاً از یخ ذوب شده تشکیل شده است که بسیار تمیز است. حتی برخی از مردم بطری‌های پلاستیکی را با آب پر می‌کردند تا به عنوان سوغات به خانه ببرند.

طبق یک سنت قدیمی، همه با قدم زدن در اطراف نشانگر «NorthPole 90» برای «گردش در سراسر جهان» آماده شدند. ما حتی با سازمان دهندگان قرار گذاشتیم که به‌جای یک دایره، دو دایره بسازیم. وقتی از بالا عکس بگیرید خیلی بهتر به‌نظر می‌رسید!

در سراسر جهان در قطب شمال

برای مشاهده پانورامای کروی از مرکز قطب شمال، روی تصویر کلیک کنید

پس از گرفتن یک عکس دسته جمعی، افراد به گروه‌های مختلف علاقه مند تقسیم شدند: قدم زدن در مسیر یخ، کشیدن یخ شکن به سمت نشانگر قطب شمال، شستشوی چکمه‌های لاستیکی در گودال‌های تازه و البته عکس گرفتن از افراد دیگر که همه این کارها را انجام می‌دهند. بالا.

ما در قطب شمال هستیم

در مورد من، در نهایت شروع به عکاسی پانورامای کروی از بالای یخ شکن کردم – عکس‌ها باید از پایین‌ترین ارتفاع ممکن گرفته می‌شدند تا بیننده بتواند “اثر حضور شخصی” را تجربه کند. ایده این بود که این توهم ایجاد شود که اگر کسی دستش را دراز کند می‌تواند کشتی را لمس کند. به طور طبیعی، فاصله واقعی تا عناصر یخ شکن باید بطور قابل ملاحظه‌ای بیشتر از بازوی شخص باشد. در غیر این صورت یخ شکن در یک قاب قرار نمی گیرد. بیشتر اوقات از فاصله 5 متری بالای کشتی یا از پهلو شلیک می‌کردم.

50 اجازه دهید Pobedy یخ شکن

برای مشاهده پانورامای کروی از یخ شکن «50 Let Pobedy» روی تصویر کلیک کنید

این احتمال وجود دارد که من اولین کسی بودم که پس از پرتاب یخ شکن مستقیماً به لوله نگاه کردم. حداقل، خدمه شجاع ما، که داوطلبانه در طول جلسه عکس به من کمک کردند، پس از اینکه از آن‌ها خواستم تا به قله صعود کنند، به سختی توانستند در مقابل وسوسه فرستادن من با کک در گوشم مقاومت کنند. با این حال، آن‌ها از تجربه جدید کاملا راضی بودند.

50 اجازه دهید Pobedy یخ شکن

در حالی که با عکاسی پانوراما سرگرم می‌شدیم، غذاهای بسیار خوشمزه روی یخ سرو می‌شد و مسافران گرسنه خیلی سریع آن را می‌خوردند. افسوس که وقتی آمدم چیزی نمانده بود، اما به من گفتند غذا بسیار خوشمزه است. البته من باورشون کردم 🙂

سرگرمی بعدی ما شنا در سوراخ یخ بود. معمولاً به دنبال سوراخ‌های یخی بزرگ می‌گردند و نردبان و سایر چیزهای کوچک ضروری می‌سازند. اگرچه آن‌ها هیچ سوراخ یخی بزرگ یا کوچکی پیدا نکردند و مجبور شدند از آن قسمت از برنامه سرگرمی صرف نظر کنند، اما باز هم سفر دریایی روسیه بود! اگر قول داده بودند در چاله یخ شنا کنند، باید به قول خود عمل کنند! پس گفته اند، چنین شد: شکافی در یخ پیدا کردند، کمی آن را تمیز کردند و مردم را به آب خوردن دعوت کردند.

شنا در اقیانوس

اولین کسانی که رفتند مردان روسی بودند و پس از آن خارجی ها.

و سپس بقیه جمعیت به دنبال خود آمدند. تماشای شنای چینی‌ها در سوراخ یخ بسیار سرگرم کننده بود.

شنا در اقیانوس

پس از تور “دور دنیا” در اشاره گر قطب شمال و شنا در حفره یخ، به دیدن سرزمین فرانتس یوزف رفتیم. این جزایر به طور تصادفی در سال 1872 توسط اکسپدیشن اتریش-مجارستان که با یک کشتی بخار به نام “دریاسالار تگتوف” حرکت می‌کردند، کشف شدند. کشتی در اثر یخ آسیب دید و در نتیجه به قلمروی نامعلومی فرو رفت. اتریشی‌ها پس از کاوش در این سرزمین، آن را به نام امپراتور خود نامگذاری کردند. روس‌ها برای اولین‌بار در سال 1901 از سرزمین فرانتس یوزف دیدن کردند. نایب دریاسالار SO Makarov یک اکسپدیشن برای کاوش در نوک جنوبی مجمع الجزایر ترتیب داد. قبل از آن بریتانیایی ها، آمریکایی‌ها و نروژی‌ها سرزمین‌های جدید را کاوش کردند. فرانتس یوزف لند در سال 1914 تحت صلاحیت قضایی روسیه قرارگرفت، زمانی‌که II Islyamov درجستجوی اکسپدیشن Sedov گم شده به اینجا آمد و پرچم روسیه را در جزایر به اهتزاز درآورد.

فرانتس یوزف لند

برای مشاهده پانورامای کروی از  سرزمین فرانتس یوزف روی تصویر کلیک کنید

به جزیره هوکر، یکی از ده جزیره بزرگ مجمع الجزایر رسیدیم. سنگ بازالت معروف Skala Rubini (صخره روبینی) با بزرگترین کلنی پرندگان دریایی در جهان وجود دارد. به گفته گوگل، چهل هزار پرنده از گونه‌های مختلف در این سنگ زندگی می‌کنند. من توانستم مرغ‌های دریایی و چیزی شبیه پنگوئن‌ها را ببینم (گوگل مفید نشان می‌دهد که گولموت‌ها هستند).

کلنی پرندگان

برای مشاهده پانورامای کروی از کلنی پرندگان در جزیره هوکر روی تصویر کلیک کنید

وقتی شروع به عکاسی پانوراما کردم، حرص خوردم و از لنز 300 میلی‌متری خود به امید دید نزدیک‌تر از پرندگان استفاده کردم و برای این کار مجازات شدم. من که از این روند دور شدم، متوجه یخ شکن نشدم که به آرامی از صخره دور می‌شود. هیچ نرم افزاری وجود ندارد که بتواند پانورامای متشکل از صدها تصویر گرفته شده از یک کشتی درحال حرکت را بخیه بزند! من متوجه تغییر مقیاس تصویر فقط در ردیف چهاردهم پانورامای خود شدم. خنده دار است، اما در خانه من در واقع راهی پیدا کردم که آن‌ها را بدون هیچ مشکلی به هم بچسبانم.

یکی دیگر از جاذبه‌های جزیره هوکر در نزدیکی خلیج تیخایا قرار دارد. قبلاً یک ایستگاه هواشناسی شوروی وجود داشت و برخی از ساختمان‌های آن تا به امروز باقی مانده است. چوب خاکستری و تقریباً سفید در سرما پوسیده نمی شود و به‌نظر می‌رسد که آخرین سفر اخیراً ایستگاه را ترک کرده است، علیرغم اینکه پنجاه سال از انتقال ایستگاه هواشناسی به یکی از جزایر همسایه می‌گذرد. سه صلیب وجود دارد که‌ درکنار هم‌ درکنار ساختمان‌های متروکه قرارگرفته اند. آنها به یاد کسانی که در این سرزمین‌ها در تلاش برای رسیدن به مقصد جان خود را از دست دادند، در آنجا قرارگرفتند. اینجا در خلیج تیخایا بود که اعضای اکسپدیشن گئورگی سدوف آخرین اقامت زمستانی خود را در آنجا گذراندند. ایوان زاندر مکانیک اعزامی زیر یکی از صلیب‌ها دفن شده است. و گئورگی سدوف در جزیره رودولف به خاک سپرده شد.

خلیج تیخایا، جزیره هوکر

برای مشاهده پانورامای کروی از خلیج تیخایا، جزیره هوکر، روی تصویر کلیک کنید

افرادی در کمپ بودند: چند مرد غیر دوستانه و یک نماینده زن از آلمان متحد (که ما نتوانستیم آن‌ها را ببینیم). دولت بودجه هنگفتی را برای پاکسازی قطب شمال اختصاص داده است و برای این منظور نیروی فرود به مجمع الجزایر اعزام شد. مردان به من گفتند که قرار است موزه‌ای در محل ایستگاه هواشناسی قدیمی بسازند.

فرانتس یوزف لند

ایستگاه بعدی جزیره Champ بود. این سنگ به دلیل سنگ‌های کروی منحصربه‌فردش معروف است که منشأ آن هنوز توضیح منطقی ندارد. آنها شبیه Moeraki Bolders در نیوزلند هستند، به جز اندازه‌های مختلف: از اندازه‌هایی که می‌توانند در کف دست شما قرار بگیرند تا غول‌هایی با قطر دو متر. ما یک سفر اکتشافی در «زودیاک» انجام دادیم، اما به دلیل مه شدید نتوانستیم از کشتی پیاده شویم.

جزیره Champ

در اطراف یکی از دماغه‌های جزیره، خرس قطبی (نقطه سفید در مرکز این تصویر) را دیدیم که در تلاش بود در یکی از کلنی‌های پرندگان بزرگ غذا پیدا کند. اما خرس بسیار بدشانس بود: لانه‌هایی در بالای صخره‌ها ساخته شده بود و نمی توانست به آن‌ها برسد. خرس بیمار به‌نظر می‌رسید و احتمال کمی وجود داشت که برای مدت طولانی زنده بماند. دلم برای خرس سوخت. خواندن دربارهٔ انقراض خرس‌های قطبی من آن را خیلی شخصی نگرفتم. با این حال، مشاهده آن در زندگی واقعی باعث شد که همه چیز را از دید دیگری ببینم.

و این یخچال بزرگی است که به آرامی به داخل دریا می‌لغزد.

یخچال بزرگ

هر از گاهی کوه‌های یخ جدا می‌شوند (در مقایسه با قطب جنوب نه خیلی بزرگ، اما کوچک هم نیستند).

بدون شک، “قلب” یخ شکن یک راکتور هسته‌ای (یا به طور دقیق دو راکتور) است، اما نگاه کردن به “قلب” غیرممکن است، زیرادر اعماق کشتی قرار دارد و به تعدادی مکانیسم و ​​قطعات دیگر متصل است و در یک محفظه محافظ قرار می‌گیرد. با این حال همه امکانات دیگر برای اکتشاف در دسترس هستند و تأثیر ماندگاری را ایجاد می‌کنند. دو ژنراتور در سالن بزرگ وجود دارد که انرژی را از راکتورهای هسته‌ای به برق تبدیل می‌کند.

داخل یخ شکن

“ارگان‌های داخلی” یخ شکن تأثیر عمیقی بر شما می‌گذارد، به خصوص ترکیب قدرت و نحوه عملکرد آن. در هر گوشه تعداد دیوانه‌واری از سنسورها و سوپاپ‌ها و مانیتورهایی وجود دارد که کسی باید بتواند آن‌ها را “خواند” و “چرخش” کند. به نوعی مرا به یاد موشک‌های شوروی می‌اندازد که کاملاً از لامپ ساخته شده بودند. تصور اینکه همه اینها چگونه کار می‌کند، چقدر تلاش می‌کند و چگونه می‌توان افرادی را پیدا کرد که قادر به کار با آن‌ها هستند، دشوار است.

داخل یخ شکن

و اکنون خدمه یخ شکن، کارکنان شرکت اکسپدیشن پوزیدون و شما واقعاً می‌گویند “خداحافظ!”

خدمه یخ شکن

عکس و متن از  آندری ارشوف

موارد مشابه:

سفر به قطب شمالسفر به قطب شمال
★★★★★ برای مشاهده و تماشای پخش آنلاین و دانلود رایگان سفر به قطب شمال بر روی لینک اشاره نمایید …سفر به قطب شمال