مجسمههای موآی در جزیره ایستر، شیلی
- سایر موارد
لحظهای که در میدان فرودگاه محلی قدم زدم، از جزیره ایستر شگفت زده شدم. رنگهای غنی و پر جنب و جوش باعث شد احساس کنم یک شخصیت کارتونی دیزنی هستم. بعد از ظهر همان روز با دوستم دیما به گشت و گذار رفتم و به ساحل اقیانوس آرام رسیدیم. این دومین بار بود که نفسم را از دست دادم: پالت رنگ محلی فراتر از تصور من بود.
البته ما نمیتوانستیم کاری نکنیم که همان شب از چیزی فیلمبرداری کنیم. اما محیط بانان هوشیار تجهیزات ما را دیدند و خواستند ابتدا مجوز رسمی عکس را بگیرند. مردم محلی دربارهٔ ایمنی Moai، مجسمههای غول پیکر معروف جزیره ایستر بسیار نگران هستند . اگر به هر شکلی به مجسمهها آسیبی وارد کنید، به راحتی میتوانید به زندان بیفتید.
صبح روز بعد به دفتر مدیریت پارک ملی رفتیم. کارگردان غایب بود، بنابراین همکارانش به ما پیشنهاد دادند که درخواست مجوز عکس را که 5 صفحه بود و به زبان اسپانیایی بود پر کنیم 🙂 ما اسپانیایی را به خوبی بلد نبودیم. فقط “سلام”، “خداحافظ” و “بررسی، لطفا”. آقای هوتو، کارگردان، حدود 30 دقیقه بعد با موتورسیکلت کوچکش وارد شد. پس از اطلاع از وضعیت ما، آقای هوتو به ما توضیح داد که چگونه میتوان مجوز را دریافت کرد: شما باید همین فرم را به زبان اسپانیایی پر کنید، اسکن کنید، پست کنید و 10 تا 15 روز صبر کنید. و ما فقط 1 روز فرصت داشتیم … پس دیما مجبور شد از قدرت متقاعدسازی خود حداکثر استفاده کند. او دربارهٔ پروژه غیرانتفاعی ما به آقای هوتو گفت و نمونههایی از عکسهای پانوراما را در لپ تاپ خود نشان داد.
برای کوتاه کردن داستان، ما مجوز رسمی عکس را در 10 دقیقه گرفتیم. آقای هوتو از قبول مسئولیت دریغ نکرد و مجوز را برای ما صادر کرد و در این زمینه ما را بسیار غافلگیر کرد (قبلاً با این مقام آسانگیر ملاقات نکرده بودیم). حتی پول ما را هم نگرفت. اما شرایطی وجود داشت: باید یک محیط بان محلی، جوانی به نام کاوا، همراه ما میشد. علاوه بر این، آقای هوتو از ما خواست که یک کپی از عکس هایمان را برای او بفرستیم. او گفت که از آنها به عنوان مواد آموزشی در مدارس محلی استفاده خواهد شد.
به محض اینکه کارمان تمام شد، عجله کردیم تا عکس بگیریم. کاوا در ابتدا به هلیکوپتر رادیویی ما بسیار مشکوک بود، اما پس از چند پرتاب، مانند ما هیجانزده شد و به هر نحوی که میتوانست به ما کمک کرد. از آن لحظه به بعد، ما مجبور نبودیم به نقشه نگاه کنیم – ما فقط دستورالعملهای کاوا را دنبال کردیم. هر بار که تکاوران محلی (معمولاً بسیار سخت گیر) متوجه کاوا میشدند، لبخند بزرگی به ما میزدند و بهترین نقاط را برای عکسبرداری نشان میدادند.
با شگفتی بزرگ ما، مجسمههای ایستاده زیادی در جزیره معروف ایستر وجود نداشت. در عوض، بیشتر آنها در حالتهای مختلف دراز کشیده بودند. به گفته یکی از وبلاگ نویسان معروف، اکثر اوقات آنها “با صورتشان در سالاد” بودند. برخی از موآیها در زمینهای تشریفاتی Tongariki، Anakena، Tahai، Ahu Akivi بازسازی و سیمان شدند. و تنها در دامنههای آتشفشان رانو راراکو مجسمهها معتبرترین تصور را به شما میدهند. چهرههای غول پیکر در مراحل مختلف کامل هستند: آنها در عمق زمین قرار دارند یا حتی با دیوارههای آتشفشان مرده ادغام شده اند.
بیشتر گردشگران این مناظر را نمی بینند زیرا فقط مسیرهای استاندارد در پارک برای عموم باز است. ما مجبور بودیم از مهارتهای خلبانی خود فراتر برویم و از مکانهایی عکاسی کنیم که در دسترس گردشگران عادی نیست. فقط منظرهای از بالا میتواند مقیاس این “کارخانه بت ها” ساخته شده از سنگهای آتشفشانی دیوارههای همین دهانه را به ما نشان دهد. بنابراین میتوان گفت که ما توانستیم پرده رمز و راز جزیره ایستر را از بین ببریم.
اما ابتدا باید هوای بسیار بدی را تحمل میکردیم. دو روز اول فیلمبرداری بارانی و تاریک بود. صبح روز بعد، درست قبل از حرکت، باید سخت کار میکردیم تا از مکانهای اصلی مجسمههای باستانی عکس بگیریم. البته دو روز برای کاوش دقیق این قطعه کوچک زمین رها شده در وسط اقیانوس آرام کافی نبود. اما سفر سه هفتهای ما به پرو و چیلی رو به پایان بود و مجبور شدیم چمدان هایمان را ببندیم و جزیره را ترک کنیم.
در اینجا نظر دیما مویزینکو است:
مجسمههای افسانهای موآی تنها چیزی نبود که در جزیره ایستر مرا مجذوب خود کرد. یک رستوران محلی کوچک در خلیج وجود دارد که ماهی تازه سرو میکند، نامی که نمیتوانم تلفظ کنم. من هر وقت بخواهم به جزیره باز میگردم تا دوباره طعم آن ماهی را بچشم.
و اکنون اطلاعاتی دربارهٔ جزیره به اشتراک میگذاریم:
تیم هوایی در چندین سال گذشته از تعداد زیادی مکان شگفت انگیز روی کره زمین عکس گرفته است. با این حال هیچ چیز نمی تواند با جزیره ایستر، دورافتادهترین قطعه زمین ساکن جهان مقایسه شود. این جزیره کوچک (164 کیلومتر مربع) دارای بیشترین تعداد اسرار حل نشده است.
هر واقعیتی را از فهرست طولانی انتخاب کنید و ذهن شما را با تئوریهای اسرارآمیز مختلف سوق میدهد. اما اگر آن اسرار را به عنوان یک نظام واحد، حلقههای یک زنجیره ببینید، ناگهان پرده از راز بزرگ برداشته میشود. در این جزیره بسیار بیشتر از آنچه به چشم میآید وجود دارد. پدیدههایی وجود دارد که نه تنها برای این منطقه بلکه برای بومیان نیز کاملاً غیر معمول است.
این جزیره درکنار نام خود که توسط Jacob Roggeveen، کاشف خداپسند هلندی به جزیره ایستر داده شد، حداقل هشت نام دیگر نیز دارد. از جمله ته پیتو او ته هنوآ به معنای «ناف جهان» و ماتا کی ته رنگی که میتوان آن را «چشمهایی که به آسمان نگاه میکنند» ترجمه کرد. راپا نویی، جمعیت بومی جزیره ایستر با 4 هزار نفر، غنیترین و منحصر به فردترین اسطورهها را دارد. علاوه بر این، این تنها جزیره در کل منطقه پلینزی است که زبان نوشتاری ایجاد کرده است. و البته باید به جاذبه اصلی توریستی جزیره ایستر اشاره کنیم – مجسمههای معروف موآی. این یکپارچهها از خاکستر آتشفشانی جامد ساخته شده اند. قد آنها به 20 متر میرسد و وزن هر یک از آنها بیش از 20 تن است. در مجموع 997 مجسمه موآی در جزیره ایستر وجود دارد.
تنها سوالی که دانشمندان تاکنون توانستهاند به آن پاسخ دهند (به لطف آزمایش ثور هیردال، جهانگرد معروف نروژی) این است که چگونه مجسمهها از معادن سنگ منتقل شده و با فناوریهای محدود موجود در آن زمان در اطراف جزیره قرارگرفتهاند. توضیح بسیار ساده بود: مردم راپا نویی وسایل متحرکی را نشان دادند که از چوب و سنگ ساخته بودند.
اما هدف از مجسمههای موآی و اینکه چه کسی را به تصویر میکشند، توضیح نداد. سرهای کشیده کاملاً انسانی بهنظر نمی رسند. اریش فون دانیکن، رمان نویس سوئیسی، نظریه خاص خود را داشت. او پیشنهاد کرد که مدتها پیش یک سفینه فضایی بیگانه خراب شد و ET مجبور شد در جزیره فرود آید. هنگام تعمیر سفینه فضایی، آنها از ریختن سنگ به یکدیگر لذت بردند. به همین دلیل است که مجسمههای موآی چنین چهرههای کشیده غیر انسانی دارند. این همچنین یکی از نامهای جزیره را توضیح میدهد – «چشمهایی که به آسمان نگاه میکنند» به محض اینکه سفینه فضایی ثابت شد، بازدیدکنندگان اضافی زمینی مجسمهها را پشت سر گذاشتند که بسیاری از آنها ناتمام بودند.
هلنا بلاواتسکی، فیلسوف و غیبت شناس، معتقد بود که جزیره ایستر بخشی از کشور اسطورهای لموریا است. همراه با لموریان ها، بازماندگان آتلانتیس گمشده، نیز در این کشور سکنی داشتند. هر دو مسابقه 7 تا 18 متر ارتفاع داشتند. به همین دلیل ساخت و نصب این یکپارچهها برای غولها چندان سخت نبود.
یک سوال مرموز (و هنوز حل نشده) دیگر وجود دارد: چرا یکی از امپراتوران اینکاهای باستانی از چنین جزیره دور افتاده بازدید کرد؟ و او فقط یک امپراتور معمولی نبود، او کسی بود که در دوران طلایی امپراتوری اینکاها حکومت کرد و پدرش ماچوپیچو ، مکان دیدنی معروف پرو را ساخت .
یک زبان نوشتاری منحصربفرد – که هنوز توسط دانشمندان رمزگشایی نشده است – همراه با آیین یک مرد پرنده عرفانی را وارد کنید و تمام قطعات پازل درکنار هم قرار میگیرند.
بله تمدنی غیرانسانی در این جزیره وجود داشته است. این میتواند بیگانگان، مردم آتلانتیس یا اجداد اینکاهای باستانی (که اسرار آنها نیز توسط علم مدرن حل نشده است) باشند. بله، آن تمدن ناپدید شد (یا به سیاره اصلی خود بازگشت). و بله، همراه با تعدادی اسرار، برای ما مدرکی نیز برای وجود خود بهجای گذاشت: زبان نوشتاری، اساطیر و بناهای تاریخی غول پیکری که بومیان معمولی این جزیره «میانه از ناکجاآباد» به آنها اهمیت نمی دهند. هزاران جزیره مشابه در جهان وجود دارد، اما هیچ یک از آنها فرهنگ منحصربفرد و اسرارآمیزی مانند جزیره ایستر ندارند.
چه کسی میداند، شاید با دیدن عکسهای ما از جزیره ایستر یا سفر با پانورامای هوایی ما بتوانید پاسخها را بیابید؟
اندازه مجسمهها و قد انسان را مقایسه کنید
عکس و متن توسط استانیسلاو سدوف و دیمیتری مویزینکو