شهر فوسن، قلعه نویشوانشتاین و هوهن شوانگائو، آلمان
- سایر موارد
این تور مجازی مجموعهای از پانورامای ما را در مورد زیباترین قلعه باواریا – Neuschwanstein به پایان میرساند (برای باز کردن اولین تور مجازی ما در بالای قلعه کلیک کنید) . در اطراف قلعه معروف بسیاری از جاذبههای دیگر واقع شده است. ما توانستیم قلعه Hohenschwangau را تصرف کنیم . ما حتی یک پانورامای شب هم انجام داده ایم. ما همچنین بر فراز شهر فوسن پرواز کردیم، بنابراین میتوانید در تور ما به این شهر نگاه کنید.
آلمان سرزمین افسانههایی است که به عنوان مثال ویلهلم هاف و برادران گریم را به جهان هدیه کرد. آلمان همچنین خانه جادوییترین قلعه روی کره زمین، قلعه نویشوانشتاین است که نام آن به عنوان «صخره قو جدید» ترجمه میشود. این بنا در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط لودویگ دوم باواریا یا به قول معروف «شاه افسانه» ساخته شد.
لودویگ دوم در میان دیگر حاکمان آلمان جایگاه ویژهای دارد. چیزی که او را از پیشینیان سخت گیر و جنگجوی خود متمایز میکرد رمانتیسم و شخصیت رویایی او بود، به طوری که او تمام شور و اشتیاق دولتمرد خود (همراه با بودجه دولتی) را به سمت تحقق رویاهای خود هدایت کرد، رویاهای کشورهای جادویی که پری پری جمعیت داشتند. -موجودات داستانی
لودویگ دوم که از کارهای روزمره مونیخ سرخورده شده بود، علاقهای به مشکلات آن نداشت. در عوض روز به روز بیشتر و بیشتر در دنیای رویاهای خودش غوطه ور میشد. این به جهان چندین قلعه داد – Herrenchiemsee، Linderhof و Neuschwanstein، که هر کدام شاهکاری از معماری جهان هستند که ما را با بیوزنی و شبحهای افسانهای خود با کوههای باشکوه به عنوان پس زمینه مسحور میکند.
قلعه وارتبورگ به عنوان الگوی نیوشوانشتاین انتخاب شد زیرا تنها قلعه باقی مانده از دوره فئودالی در بایرن است. خلقت لودویگ دوم از نمونه اصلی پیشی گرفت. در آن زمان که پادشاه تحت تأثیر اپرای ریچارد واگنر «لوهنگرین» قرارگرفت، خود را در شخصیت اصلی اپرا، شوالیه قو سفید نجیب، قهرمان افسانههای باستانی، دید. و با کمک معماران “قلعه قو” خود را ساخت.
دیوارهای قلعه، دنیای جادویی «آواز نیبلونگها» («Nibelungenlied»)، افسانههای قرون وسطایی پرزیوال، لوهنگرین و تانهاوزر، جام مقدس، تریستان و ایزولد را به تصویر میکشند… استادان مدت زیادی را صرف کار بسیار کردند. با دقت روی هر سالن و هر تابلو نقاشی، با هر جزئیات یک شاهکار واقعی است. همچنین به همین دلیل است که کار ساختمان آنقدر طولانی شد و حتی در زمان زندگی لودویگ به پایان نرسید. به عنوان مثال، کنده کاری روی چوب در یک اتاق خواب 14 نجار 4 سال و نیم طول کشید.
با این حال پادشاه توانایی باورنکردنی در ترکیب فانتزیها با واقعیت را داشت و با وجود ظاهر بهشتی قلعه، به تمام فناوریهای مدرن زمان خود مجهز بود. اتاقهای اقامتگاه سلطنتی مجهز به گرمایش مرکزی هوای گرم، توالتها به سیستم فلاشینگ خودکار، زنگهای برقی برای احضار خدمتکاران و برخی از طبقات حتی تلفن داشتند!
Neuschwanstein قبل از هر چیز یک افسانه واقعی است که از سنگ تولید شده است. این نمونه اولیه برای قلعه زیبای خفته در دیزنی لند پاریس و منبع الهام برای باله چایکوفسکی «دریاچه قو» شد. اما در نهایت پادشاه را دیوانه کرد و بهجای انجام وظایف فوری کشورش به عنوان یک فرمانروا، به دنبال ردپای ویلهلم تل یا صرف شام با روح لوئی چهاردهم به سفرهای اعزامی رفت. شب برای لودویگ دوم به روز و روز تبدیل به شب شد و به همین دلیل به او لقب پادشاه ماه داده شد.
طبق قوانین باواریا، اگر پادشاهی برای حکومت صلاحیت نداشته باشد، میتواند از قدرت برکنار شود. پس جای تعجب نیست که در نهایت (در سال 1886) او خلع شد. او به قلعه برگ منتقل شد و روز بعد در یک دریاچه تحت شرایط مرموز همراه با روانپزشکی که او را دیوانه تشخیص داد درگذشت. این رویدادهای مرموز به تصویر جذاب قلعه کمک کرده است. تنها دو ماه پس از مرگ پادشاه، نیوشوانشتاین ناتمام به روی بازدیدکنندگان باز شد!
و این کار درستی بود. هیچ داستان یا عکسی از Neuschwanstein نمی تواند زیبایی آن را به تصویر بکشد. هنگامی که چشماندازهای هوایی ما را تحسین کردید، اکیداً توصیه میکنیم خودتان این افسانه را ببینید. دسترسی به قلعه Neuschwanstein: قطار و تاکسی از شهرهای اطراف وجود دارد.
چندین قلعه معروف دیگر در اطراف نویشوانشتاین وجود دارد، به نامهای هوهن شوانگائو، فوسن و شوانگائو. برای راحتی گردشگران، یک “جاده عاشقانه” ویژه (Romantikstrasse) ایجاد شد، یک تور ویژه که بین بازدیدکنندگان باواریا محبوب است. منطقه اطراف همچنین دارای پیستهای اسکی و آسانسورهای ویژه برای بردن اسکی بازان و گردشگران به بالای کوه تگلبرگ است. به طور کلی حتی یک روز کامل برای لذت بردن کامل از زیبایی و تنوع این مکان کافی نیست.
و اکنون سرگئی سمنوف و استاس سدوف صحبت میکنند. آنها درباره سفر خود به قلعه نویشوانشتاین به ما خواهند گفت.
این سفر چهار روزه تنها یک هدف داشت – فیلمبرداری از قلعه معروف باواریا که توسط درختان رنگارنگ پاییزی احاطه شده است. ما منتظر لحظه دقیقی بودیم که برگها برای مدت کوتاهی قرمز، سبز و نارنجی میشوند.
از نظر فنی عکاسی از این نوع نباید بیش از دو روز طول بکشد. با این حال، تصمیم گرفتیم به آن زمان اضافه بدهیم… همانطورکه معلوم شد، تصمیم عاقلانهای بود. کوهها مانند کوهها باقی میمانند (حتی اگر فقط کوهپایههای آلپ در جنوب بایرن باشد)، بنابراین آب و هوا در آنجا غیرقابل پیشبینی است. همچنین لازم به ذکر است که تنها زمانیکه قلعه برای عکس کاملاً روشن میشود همان پنجره کوتاه 30 دقیقهای صبح است. پس از آن خورشید حرکت میکند و تنها دیواره کناری قلعه را در نور میگذارد.
ما رسیدیم. اما ظاهرا هوا نمی خواست همکاری کند. روز اول – تمام روز باران میبارید. عکسبرداری لغو شد روز دوم – همان چیز.
روز سوم هوا دوباره ما را فریب داد. مه غلیظ از همان صبح همه چیز را پوشانده بود. بدون توجه به این، ما پر از خوش بینی بودیم، بنابراین از کوه بالای قلعه بالا رفتیم و سپس به امید یافتن پاکی به دره فرود آمدیم. بدشانسی. بالاخره بعد از سه ساعت انتظار تصمیم گرفتیم به هر قیمتی شده قلعه را عکسبرداری کنیم.
با این حال، هنگامی که دید 30-40 متر است، هیچ نقطه عکسبرداری خوبی وجود ندارد. به جز یکی – درست از مرکز قلعه! اگرچه پرواز و عکسبرداری در قلعه بسیار خطرناک است…
به هر حال ما از شانس خود استفاده کردیم. خدا را شکر که همه گردشگران در چنین ساعت اولیه خواب بودند. به دلیل مه شدید که در واقع رطوبت 100% بود، برخاستن بسیار دشوار بود. قطرات بزرگ آب روی تجهیزات متراکم شد، بنابراین باید سریع عمل میکردیم. زمانی برای بازگشت و اصلاح اشتباهات وجود نداشت.
هلیکوپتر RC ما بلند شد و به سرعت در مه ناپدید شد. تنها چیزی که داشتیم صفحه نمایش لپ تاپ با چراغهای کنترلی چشمک زن و بوقهای کوتاه سنسور ارتفاع در هدفون Stas بود. زمان خیلی کند گذشت.
بعد از چند دقیقه، اینجا بود – هلیکوپتر ما از کف سفید مه برگشت، کاملاً خیس، انگار زیر دوش باشد. همه چیز با قطرات بزرگ آب پوشانده شده بود: هلیکوپتر، دوربین و لنز. با این وجود، تجهیزات کار خود را به خوبی انجام دادند و ما بلافاصله به اتاق هتل خود بازگشتیم تا آن را خشک کنیم.
بنابراین این داستان عکسبرداری از این پانورامای کروی است.
روز بعد را به انتظار گذراندیم و فقط در روز چهارم طبیعت به ما لبخند زد. هوا فوقالعاده بود و ما شلیک کردیم و شلیک کردیم و شلیک کردیم…
فیلمبرداری شده در سال 2011. قلعه نویشوانشتاین
عکس و متن از سرگئی سمنوف ، استاس سدوف