ای پتری در کریمه، روسیه
- سایر موارد
آی پتری کوهی است و توده کوهی عظیم با وسعت 300 کیلومتر مربع در 25 کیلومتری شرق به غرب گسترش یافته است. نام آن شامل کلمات تحریف شده یونانی مانند “agios” (قدیس) و “پیتر” (نام سنت پیتر) است و به افتخار او معبد در آنجا ساخته شد.
بلندترین قله فلات – کوه بلدرچین (بدنه – کیر) – 1334 متر ارتفاع دارد. برای دریافت جگهای Ai-Petri از Miskhor هر کسی میتواند از یک کابل هوایی 3 کیلومتری استفاده کند. مسیر بالا حدود 20 دقیقه طول خواهد کشید. FYI، این کابل کشی دارای طولانیترین بخش بدون پشتیبان در اروپا (2 کیلومتر طول از نقطه وسط آن تا بالا) است.
اکنون تصورش سخت است اما قبل از آن قله Ai-Petri زیر آب پنهان شده بود. قضیه این است که 200 میلیون سال پیش قلمرو کریمه زیر آبهای اقیانوس باستان پنهان شده بود. و آی-پتری خود یک کوه نیست، بلکه یک صخره مرجانی فسیلی است. حتی امروزه سطح آن با فسیلهای مختلف و پیچیدهای مانند لولهها یا شاخهها پوشیده شده است.
بادها و سایر فرآیندهای زمین شناسی پس از “دوره مرجانی” و در نهایت، ظاهر واقعی Ai-Petri را تشکیل دادند. علاوه بر این، گراند کنیون کریمه نیز در این توده کوه ظاهر شده و به عمق 320 متری پایین میرود. در کف آن رودخانهای جاری است که گودها را شبیه کوزه یا حمام میکند. یکی از این گودال ها حمام جوانان نام دارد. دما تقریباً همیشه +11+14 درجه سانتیگراد (50 درجه و 57.2 درجه فارنهایت) در آن پایدار است. طبق افسانه، هر کسی که در آنجا حمام کند، میتواند جوانتر شود و حتی از یک بیماری غلبه کند.
Ai-Petri نه تنها مه آلودترین مکان در کریمه بلکه در سراسر اوکراین است. به طور متوسط بیش از 200 روز در سال این کوهها پوشیده از غبار هستند. علاوه بر این، آی پتری بادخیزترین مکان در آن کشور است. قبلاً یک نیروگاه بادی وجود داشت. همچنین در دوره شوروی در کوه بلدرچین مجموعه ایستگاههای راداری که به کنترل هوا و فضا اختصاص داشت در آنجا ساخته شد. الگوی شغلی کارکنان آن به دلیل باد مداوم 1 سال کاری برای 2 محاسبه شد.
علیرغم اینکه مناظر اطراف آن شگفت انگیز است، انسانها تصمیم گرفتند این مکانها را با مکانهای دیدنی دست ساز تزئین کنند. بنابراین، پرچم قرمزی که در پانوراما دیده میشود، ورود به یکی از غارها را نشان میدهد که برای گردشگران باز است. سه چاه عمودی را گروه بندی میکند و بنابراین سه چشمی نامیده میشود. این غار به دلیل دمایی که در تمام طول سال مانند یک یخچال بیش از 10+ درجه سانتیگراد نمی باشد، مورد توجه قرارگرفته است. و در پایین آن یک برف مخروطی شکل بزرگ وجود دارد که از برف یخی منجمد تشکیل شده است. آنها میگویند که کنت ورونتسوف از یخ غار برای خنک کردن نوشیدنی ها، نوشیدنیها و محصولات خود استفاده کرد. قسمتهای ارهشده یخ را برای سرد نگهداشتن آنها پیچیده میکردند، در وانهای بزرگ میگذاشتند و توسط گاو نر حمل میکردند.
مجموع معادن طبیعی، غارها، شکافها و دهانهها در قلمرو این مجموعه طبیعی منحصربفرد حدود 300 عدد است. دوازده مورد از آنها آثار محلی طبیعت هستند.
مکان قابل توجه بعدی یک صلیب چوبی است. بر روی یکی از دندانهها قرار دارد. در آنجا مخصوصاً برای فیلمبرداری فیلم در جستجوی کاپیتان گرانت (1985) ظاهر شد. آی پتری «نقش» پاتاگونیا را در فیلم «ای پتری در کریمه، روسیه» بازی کرد.
و در نهایت، Ai-Petri بهترین مکان در کریمه برای لذت بردن از طلوع خورشید است…
خلبان-رادیو کنترل و عکاس ما، Stas Sedov میخواهد چند کلمه دربارهٔ Ai-Petri بگوید.
من همیشه رویای عکسبرداری هوایی در کوهستان را داشتم. سال گذشته میتوانستم در مکان منحصربهفرد نزدیک Koktebel ( http://rccam.livejournal.com/28021.html ) پرواز با هواپیما را تمرین کنم. با درک پرواز، به این فکر افتادم که دفعه بعد که در کریمه هستم، با یک مدل هلیکوپتر از کوههای کریمه عکس بگیرم.
خوب، یک شب ژوئن من در امتداد مارپیچ از آلوشتا به یالتا رانندگی میکردم تا از مار دیگری که دیوانهتر است بالا بروم تا آی پتری را بدست بیاورم. عجله داشتم تا قبل از طلوع آفتاب برسم. من فقط کاملاً فراموش کردم که Ai-Petri یک ذخیره گاه طبیعی است و تقریباً غیرممکن است که با ماشین به آنجا برسید. مجبور شدم ماشین را نزدیک آسانسور رها کنم.
در نتیجه، با برداشتن تمام تجهیزات پروازی خود در پشت، شروع به بالا رفتن از شیب تقریباً دوان به پربازدیدترین منطقه دیدم کردم. حدود نیم ساعت طول کشید تا به آنجا برسم اما درست قبل از طلوع آفتاب به موقع رسیدم.
سپس شروع به آماده کردن تجهیزات برای شروع کردم و فهمیدم که عینک آفتابی را در ماشین جا گذاشته ام. و خورشید درست در بردار پروازهای آینده طلوع میکرد. باید چکار کنم؟ ابتدا فکر کردم وسایل را در سنگها پنهان کنم و به ماشین برگردم اما به دلیل اینکه یک روز صبح گذر کوه دیگری در برنامه من نبود نظرم را تغییر دادم. بالاخره تصمیم گرفتم پرواز را بدون اینکه عینک با دست به چشمها سایه بزند، انجام دهم.
و تصور کنید: در لبه صخره مردی است که از ترس میلرزد و از ارتفاع میترسد. در دستان لرزان او چیزی فلزی وجود دارد، او به دلیل نور شدید خورشید تقریباً با چشمان بسته خود چیزی نمی بیند. آنقدر آدرنالین در بدنش وجود دارد که «بخار از گوشش میرود». اولین پرواز همیشه ترسناکترین پرواز است. باید غلبه میکردم و خودم را مجبور میکردم که اجازه دهم دستگاه به هوا برود. من میتوانستم آن را انجام دهم.
بعداً متوجه پرواز دیگری و سپس پرواز دیگری شدم. من با تلاطم جنگیدم، بهترین راه پرواز را در آن مکان فهمیدم و در راه بازگشت به هتل از موفقیت دیوانه وار خوشحال شدم. اما این داستان دیگری است…